مردی که انجمنهای ادبی را بههم زد
تاریخ انتشار: ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۶۶۱۶۶۵
او که در آن زمان، تازه با شعر نیمایی آشنا شده بوده، وقتی به اصفهان برمیگردد، در چند انجمن ادبی شرکت میکند و چون میبیند که جوانان مجبور میشوند از روی سرمشق غزلهای سعدی یا حافظ شعر بسازند، تصمیم میگیرد که این انجمنها را بههم زند.
به گزارش ایسنا، محمد حقوقی ۱۳ اردیبهشتماه سال ۱۳۱۶ در «پای قلعه طبرک» یکی از قدیمیترین محلات اصفهان به دنیا آمد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نخستین شعرهایش را از سالهای ۳۰ تا ۳۵ در روزنامهها و سالنامههای محلی در قالبهای کهن و از سال ۳۶ تا ۴۰ در هفتهنامه «فردوسی» و ماهنامه «پیام نوین» در قالبهای چارپاره و نیمایی به چاپ رساند.
او فعالیت ادبیاش را از سال ۱۳۴۰ زمانی که از دانشسرای عالی تهران در رشته ادبیات فارسی فارغالتحصیل شد و به اصفهان بازگشت، آغاز کرد. او که در آن زمان، تازه با شعر نیمایی آشنا شده بوده، وقتی به اصفهان برمیگردد، در چند انجمن ادبی شرکت میکند و چون میبیند که جوانان مجبور میشوند از روی سرمشق غزلهای سعدی یا حافظ شعر بسازند، تصمیم میگیرد که این انجمنها را بههم زند. بعدها هوشنگ گلشیری هم به او میپیوندد و همین آشنایی سبب میشود که حقوقی و گلشیری همراه با جلیل دوستخواه، محمد کلباسی، احمد گلشیری و فریدون مختاریان، خود جلسهای هفتگی ترتیب دهند و با جذب جوانان، به طرح ادبیات و مسائل روز بپردازند. این جلسهها تشکیل میشود و با پیوستن امیرحسین افراسیابی، اورنگ خضرایی، روشن رامی، مجید نفیسی، محمدرضا شیروانی، رضا فرخفال، یونس تراکمه، هرمز شهدادی، منصور کوشان، ایرج ضیایی، و آمدن ابوالحسن نجفی از فرانسه و نیز پیوستن احمد میرعلایی و ضیاء موحد و درنهایت، همکاری همه اینان با هم، به چاپ مجلهای میانجامد که به «جنگ اصفهان» معروف میشود و نخستین شماره آن در سال ۱۳۴۳ انتشار مییابد.
در واقع از شماره سوم با فرستادن شعر و داستان و مقاله مشاهیر اهل قلم، کسانی چون مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو، م. آزاد، منوچهر آتشی، یدالله رویایی، محمدعلی سپانلو، بهرام صادقی، تقی مدرسی، مصطفی رحیمی، پرویز مهاجر، مهشید امیرشاهی، میهن بهرامی، احمدرضا احمدی، صفدر تقیزاده، محمدعلی صفریان، سیروس طاهباز، رضا سیدحسینی و… کم کم «جنگ اصفهان» جای درخور خود را در میان مجلهها و ماهنامههای ادبی و هنری پیدا میکند و تا ۱۱ شماره آن چاپ میشود. اما جلسههای «جنگ» با آمدن حقوقی به تهران و رفتن نجفی به فرانکلین در سال ۱۳۴۹ و آمدن چند سال بعد گلشیری، دیگر تقریبا از رسمیت میافتد. او به تهران که میآید، به همان شغل قدیمیاش، یعنی معلمی، میپردازد و تا سالها پیشهاش میشود.
اما محمد حقوقی با نوشتن مقاله «کی مرده، کی بجاست» در سال ۱۳۴۵ بود که در میان اهل شعر شهرت یافت. او در این مقاله به وضع شعر ایران پرداخت و با تقسیمبندی شعرها به اشعار دورهای، اشعار گمراه، اشعار مغشوش و اشعار پیشرفته، حد هر یک از شاعران مشهور تا آن زمان را بازشناساند و در نهایت شعرهای پیشرفته ایران را تنها در آثار هفت شاعر از پیروان نیما دید: احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، م. آزاد، منوچهر آتشی، سهراب سپهری و یدالله رؤیایی که به گفته خودش، اینان شاعرانی هستند که شعرشان هنوز نیز شعر مطرح ماست.
او پیش از سفر به تهران در کنار «جنگ اصفهان» جز مقالهها و نقدهایی که نوشت، تنها دو مجموعه شعر منتشر کرد: «زوایا و مدارات» و «فصلهای زمستانی» و در واقع پس از ورود به تهران بود که به درخواست مؤسسه فرانکلین، کتاب «شعر نو، از آغاز تا امروز» و به پیشنهاد سازمان کتابهای درسی، کتاب «ادبیات معاصر ایران» را به رشته تحریر درآورد و تا سال ۱۳۵۷ جز کتاب «چهرههای شعر امروز»، سه مجموعه شعر نیز با نامهای «شرقیها»، «گریزهای ناگریز» و «با شب، با زخم، با گرگ» را انتشار داد.
حقوقی میگوید: با شروع جنگ، اضطراب به نهایت شدت خود رسید، اضطراب تجزیه وطنم. تا سرانجام که یک شب تا صبح در یک حالت انفجار، شعر بلند «خروس هزار یال» را نوشتم.» او این انفجار و هیجان را درواقع دلیل عشق بیش از حد خود به ایران و فرهنگ این آب و خاک میداند: «آن ایام من در ایران نبودم، یعنی تابستان سال ۵۹ تا شروع جنگ و همینطور از اواخر سال ۶۳ تا اواخر ۶۴ که به قصد مداوا در سوییس بهسر میبردم، یعنی در اوج موشکباران عراقیها. ایامی که تحملش خیلی سخت بود، اصلا همه چیز در یران برای من شکل دیگری دارد، رنگها جلوهای دیگر دارند؛ خاک، آب، زمین، آسمان، حتی ماه که در همه آسمانها یکسان میتابد. ماه آسمان ایران در نظر من ماه دیگری است؛ جاذبهای دیگر دارد. در ساحل دریای سیاه یا مرمره، دریای شمال یا اقیانوس اطلس، دریای آدریاتیک یا مدیترانه، گویی به دریای خزر نگاه میکردم؛ همه این ساحلها برای من ساحل خزر بود.»
حقوقی تا پایان دهه ۶۰ تنها دو کتاب دیگر منتشر کرد: «خروس هزاربال» را همراه با بخشی از شعرهای «برنی» و نیز کتاب «شعر و شاعران» را که گردآوردهای از مقالهها و نقدهای او بود.
محمد حقوقی در سال ۷۰، در سن ۵۴سالگی ازدواج کرد و نخستین مجموعه شعرهای عاشقانه سپید خود را با نام «گنجشکها و گیلاسها» نوشت و درواقع با نوشتن این شعرها بود که شوق نوشتن بار دیگر در او نیرو گرفت، تا آنجا که دهه ۷۰ را سرشارترین و پربارترین سالهای زندگی خود میدانست. او در این سالها جز تکمیل کتابهای «شعر نو از آغاز تا امروز» و «ادبیات امروز ایران» که هر کدام در دو مجلد انتشار یافت، چهار جلد دیگر از کتابهای «شعر زمان ما» را نیز به ترتیب درباره مهدی اخوان ثالث، سهراب سپهری، فروغ فرخزاد و نیما یوشیج به دست چاپ داد و در کنار آنها، مجموعههای «شب مانا شب»، «دالانهای بلند عصر»، «از بامداد نقره و خاکستر»، «سبدها»، «از دل تا دلتا» و «اندوهیادها» را نیز منتشر کرد. مجموعههای شعر «سطحهای شعر در سطرهای نثر» و «از صدا تا سکوت» نیز از دیگر آثار او هستند که یک سال قبل از درگذشتش منتشر شدند.
پرونده زندگی این شاعر و منتقد ادبی که سالها شعر گفته و در نقد و شناساندن شعر معاصر ایران قلم زده بود، هشتم تیرماه سال ۸۸ در سن ۷۲سالگی بسته شد.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: محمد حقوقی باستان شناسي دفاع مقدس میراث فرهنگی ناصرالدين شاه صابر ابر آتیلا پسیانی روز معلم برگزیده ها باستان شناسي دفاع مقدس میراث فرهنگی ناصرالدين شاه سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۶۱۶۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مردِ شماره «۴۴» گرافیکِ ایران کیست؟
روز گذشته، انجمن صنفی طراحان گرافیکِ ایران، از مردی با شماره عضویت «۴۴» در این انجمن تجلیل و به مناسبت هفته گرافیک ایران، نمایشگاهی از آثار او برپا کرد. کامرانِ کاتوزیان، هنرمند پیشکسوت، عضو شماره «۴۴» این انجمن است که به عقیده بسیاری تحول قابل توجهی را در صنعت تبلیغات به وجود آورده است.
به گزارش ایسنا، کامران کاتوزیان حالا ۸۳ ساله است؛ با احتساب ارقام و اعداد و به حساب ما البته. این هنرمندِ طراحِ گرافیک، پیشتر در بخشی از مستندی کوتاه که سال ۱۳۹۰ در مراسم تولد ۷۰ سالگیاش در خانه هنرمندان ایران پخش شد، گفته بود: «احساس میکنم هنوز ۲۵ سالهام ...»
با محاسبه ارقام و اعداد که از نگاهِ دل، معیار صحیحی برای محاسبه سالهای عمرِ آدمی نیست، کامرانِ کاتوزیان، که یکی از نمایندگان اصلی جریان هنر انتزاعی در ایران بهشمار میرود، بدونِ در نظر گرفتنِ علاقه کودکیاش به نقاشی، دستِکم ۷۰ سالی را صرفِ طراحی گرافیک کرده است؛ به طوری که وقتی بزرگانِ هنر درباره او صحبت میکنند، گفتههایشان مملو از اشاره به افتخاراتِ کسب کرده و تحولات ایجاد شده از سوی اوست.
کسب جایزه مشترک چهارمین بینال تهران در سال ۱۳۴۳ به همراه ژازه طباطبایی ـ نقاش و مجسمهسازِ نوگرا ـ، شرکت در بینال پاریس در سال ۱۳۴۴، شرکت در بینال ونیز ۱۳۴۵، شرکت در جشنواره بین المللی هنر-واشنگتن در سال ۱۳۵۶، تاسیس گالری صبا ۱۳۴۳، فعالیت در شرکت تبلیغاتی آوانگارد در سال ۱۳۵۰، فعالیت در شرکت تبلیغاتی کارپی در سال ۱۳۶۵ و... از جمله سوابقی است که میانِ فعالیتهای این هنرمند به آن اشاره میشود.
حال روز گذشته، انجمنِ صنفیِ طراحانِ گرافیک در مراسم هفته گرافیک سال ١۴٠٣، از کامران کاتوزیان ـ پیشگام و پیشکسوت این عرصه ـ تقدیر و به صورت همزمان نمایشگاهی از آثار او در خانه هنرمندانِ ایران، برپا کرد؛ گرامیداشتِ فعالیتِ مردی با شماره عضویت «۴۴» در انجمنِ صنفیِ طراحانِ گرافیک.
بیشتر بخوانید
بزرگداشت کامران کاتوزیان در هفته گرافیک ایران
« احساس میکنم هنوز ۲۵ سالهام ...»
در نشست اخیرِ این انجمن نیز که هر هفته گذشته برگزار شد، ضمن اشاره به تاثیرِ کاتوزیان بر عرصه تبلیغات، به خصوص در بازه فعالیتش در آژانس تبلیغاتی آوانگارد، تاکید شد که درخشانترین دوره کاری این هنرمند مربوط به فعالیت آژانس آوانگارد است که به نوعی موجب احیای صنعت تبلیغات نیز شد.
آثاری که قرار است به مناسبت هفته گرافیکِ ایران برگزار شود نیز، اغلب مرتبط با فعالیتِ این هنرمند در حوزه تبلیغات است.
از جمله آثاری که انجمن صنفی طراحان گرافیکِ ایران از کامران کاتوزیان منتشر کرده است. از جمله آثاری که انجمن صنفی طراحان گرافیکِ ایران از کامران کاتوزیان منتشر کرده است. از جمله آثاری که انجمن صنفی طراحان گرافیکِ ایران از کامران کاتوزیان منتشر کرده است. از جمله آثاری که انجمن صنفی طراحان گرافیکِ ایران از کامران کاتوزیان منتشر کرده است. از جمله آثاری که انجمن صنفی طراحان گرافیکِ ایران از کامران کاتوزیان منتشر کرده است. از جمله آثاری که انجمن صنفی طراحان گرافیکِ ایران از کامران کاتوزیان منتشر کرده است.کامرانِ کاتوزیان پس از پایان دوره اول متوسطه برای ادامه تحصیل راهی آمریکا شد؛ در آنجا به توصیه یکی از اساتید خود، به دانشگاه ویندهام در ایالت ورمونت رفت و در سال ۱۳۴۰ در رشته هنرهای زیبا ـ نقاشی و مجسمهسازی ـ فارغ التحصیل شد.
او گفته است: «چرخش دیدگاه من به طرف نقاشی [مدرن] در سال ۱۹۶۲ اتفاق افتاد؛ یعنی زمانی که من ویلیام هانت را- که فکر میکنم یکی از بهترین نقاشان معاصر امریکا است- ملاقات کردم.»
کاتوزیان همچنین گفته بود: «از نقاشان مورد علاقهام در زمان تحصیل، بیش از همه کلاین (نقاش امریکایی/ ۱۹۱۰- ۱۹۶۲)، که هنوز هم با من است، بود. او که عمری چندان طولانی نداشت، دوره کوتاهی درخشید. نقاشیهایش به قدری قرص و مسلط بود که آدم مقابل کار له میشد. در دورهای ماجراجویی جکسن پالک (نقاش امریکایی/ ۱۹۱۲- ۱۹۵۶) من را مسحور خودش کرد. همچنین نقاشان دیگری مثل مارک روتکو (نقاش ۱۹۰۳- ۱۹۷۰) و مارک توبی (نقاش امریکایی/ ۱۸۹۰- ۱۹۷۶) که کارهای خیلی درخشانی داشتند. در نیویورک آن سالها، وقتی به گالریها سر میزدی، آثاری را میدیدی، بسیار قرص و بینظیر، و از نقاشانی که اصلاً معروف نبودند. بعد از آن دیگر کارهایی به آن محکمی و درخشندگی ندیدم. بدی نقاشی آبستره این است که خیلی سریع، اول صدها، و بعد هزاران نفر به آن پیوستند و چون چشم مخاطب به این نوع کارها عادت نداشت، بنابراین، در تشخیص هم دچار اشکال میشدند. شارلاتانیسم خیلی سریع در این سبک رخنه کرد، در حالیکه کمتر آدم خُبرهای قادر به تشخیص درستی و نادرستی و اصالت آن بود.»
همانطور که کاتوزیان گفته بود، به عقیده بسیاری از پژوهشگران هنری، تأثیر آثار کلاین در آثار دورههای مختلف کار این هنرمند قابل ردگیری است.
اثر فرانتز کلاین اثر کامران کاتوزیانانرژی ضربه قلم فرانتز کلاین، حرکت هیجانی او هنگان خلق اثر را نمایان میکنند؛ به طوری که گویی حرکت قلم بر بوم، قرص و محکم و مطمئن بوده است، همانطور که کامران کاتوزیان اظهار کرده بود «نقاشیهایش (کلاین) به قدری قرص و مسلط بود که آدم مقابل کار له میشد.»
و گویی کاتوزیان، این شکلِ شدت حرکت قلم مو و رنگ گذاری جسورانه را در آثار خود حفظ کرده است.
آنطور که گفته شده، آیدین آغداشلو دربارهٔ آخرین نمایشگاه کامران کاتوزیان اینطور اظهار نظر کرده بود. «وقتی قرار شد آثار تازه کامران کاتوزیان را تماشا کنم، نمیدانستم انتظار دیدن چه نوع مجموعهای را باید داشته باشم و پس از انزوای چندساله او و دوری سالیان اخیر من از نمایشگاههای نقاشی، ارتباط میان هنرمند و مخاطب چه صورتی خواهد یافت؟ اما وقتی دیدم، آسوده شدم که نقاشیها، در وجهی بسیار جدی و حرفهای، تداوم معنا و دستاورد گذشته او را دنبال کرده بودند و آن شدت حرکت قلم مو و رنگگذاری جسورانه، گیرم کمی ملایمتر، همچنان جاری و باقی و مداوم بود. تعلق و وابستگی قدیمی و همیشگی کامران کاتوزیان به مکتب اکسپرسیونیزم انتزاعی سالهای ۵۰ میلادی نیویورک، که هیچ کاستی نگرفتهاست، و با گوشه چشمی به کارهای پرتلاطم کلاین یک سره جهان شخصی و خاص خود را دنبال و بنا میکند.»
روز گذشته نیز هفتم اردیبهشت ۱۴۰۳، در سالن استاد شهناز خانه هنرمندان ایران، هفته گرافیک ایران با افتتاح نمایشگاه آثار کامران کاتوزیان در گالری استاد ممیز و نمایشگاه پوستر در جستجوی نسل نو در گالری تابستان خانه هنرمندان ایران همراه شده بود.
در این مراسم بهرام کلهرنیا ـ رییس هیات مدیره انجمن گرافیک ایران ـ ضمن اشاره به دشواریهای این انجمن، ایستادن تا لبه سقوط و نابودی و سپس نگه داشتنش با چنگ و دندان، بر ایستادن زیر سایه کامران کاتوزیان تاکید کرد. او ضمن توصیف کاتوزیان با عنوان «سرو عتیق» گفت: «نخستین شماره ویژهنامهای دوره جدید انجمن آماده شده و با اسم استاد کاتوزیان بیرون آمده است. امیدوارم انتشار این ویژهنامه ادامه دار باشد.»
بخشی از مراسم روز گذشته، به نکوداشت کامران کاتوزیان اختصاص پیدا کرد و ویدیویی که به گفته امراله فرهادی ۱۲ سال قبل از کامران کاتوزیان تهیه شده بود، پخش شد.
امرالله فرهادی گفت: «واقعیت اینکه امکان فیلمبرداری جدید از آقای کاتوزیان وجود نداشت. امیدوارم آقای کاتوزیان دهها سال عمر کنند اما نباید فراموش کنیم که ایشان در این سالها خیلی اذیت شدهاند. از سال ۸۳ امکان همکاری و دوستی با ایشان را داشتم و به آن افتخار میکنم. کاری که در این رویداد انجام دادیم، این بود که خواستیم ویژه نامهای را برای آقای کاتوزیان در بیاوریم. از روزی که با افراد تماس گرفتیم تا یادداشتهای خود درباره ایشان را برایمان ارسال کنند، تنها یک روز گذشت و تقریبا تمام مطالب جمع شد. این ویژه نامه مطالب خوبی درباره آقای کاتوزیان دارد. بنابراین اگر کسی بخواهد ایشان را بشناسد، به خواندن مطالب این ویژهنامه را توصیه میکنم.»
او ادامه داد: «کاتوزیان در این سالها سختیهای خیلی زیادی را از سر گذراند. او در هر جایی کار میکرد، برای ما مانند الگویی بود که دنبالش میکردیم. او در کار خود ساختارشکن و شجاع بود. همین موضوع سبب شد تا به او اتهامهای واهی بزنند و حتی تا دادگاه ببرند. او را ممنوع الکار کردند اما او رفت و کار خودش را انجام داد. او هیچوقت معلم رسمی نبود، اما تاثیرش در کارهای امروز دیده میشود. برای ایشان آرزوی سلامتی میکنم.»
در بخش بعدی این مراسم نیز با حضور بهرام کلهرنیا، مجید بلوچ، علی خسروی، رضا خاکساری، علیرضا مصطفی زاده، لوح یادبودی از طرف انجمن گرافیک ایران به امراله فرهادی اهدا شد تا آن را به دست استاد کاتوزیان برساند.
انتهای پیام